وی همچنین از دخالتگری رژیم ایران در سوریه و عراق و یمن آشکارا تمجید میکند. زاهدی با این بیانیه خود را در برابر شعار ملت ایران «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!» و خواست ملت ایران که براندازی رژیم اسلامگرا و استقرار دموکراسی در ایران باشد قرار میدهد.
علاقهٔ زاهدی به رژیم اسلامگرای حاکم بر ایران البته موضوع تازهای نیست. ایشان پیشتر نیز با «فرهیختگان» که نشریهٔ زیرمجموعهٔ خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران است گفتگو کرده و در آنجا نیز تلاش کرده بود به روشهای مختلف به رژیم آخوندی مشروعیت بخشد. گفتنی است مدیر مسئول فرهیختگان، محمد امین ایمانجانی، از وابستگان به سپاه پاسداران است؛ و ارتباطات ایشان با سپاه پاسداران را میشود آشکارا در اینترنت مشاهده کرد.
زاهدی از سوی دیگر کمک های آمریکا را در بزیر کشیدن حکومت قانونی دکتر مصدق و مشارکت در کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که پدرش را به نخست وزیری رساند فراموش کرده است که اینک به «دخالت آمریکا» در ایران و خاورمیانه اعتراض میکند؛ آن هم در حالی که این مرتبه حمایت آمریکا برای اولین بار در طول تاریخ متوجهِ مردم ایران است که در آرزوی آزادی میسوزند. قابل ذکر است که پدر زاهدی نیز از هواداران یک رژیم جنایتکار دیگر بود. فضلالله زاهدی «ژرمنوفیل» و از طرفداران آلمان نازی در جنگ جهانی دوم بود؛ به همین دلیل هم انگلیسیها در آن زمان مدتی وی را بازداشت کردند.
در انتها، کسانی مانند محمد سهیمی، که متناوبا" از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی پشتیبانی می کند و بر خونریزیهای این نظام در منطقه و کشتار آزادیخواهان ایران ماله می کشند ، نخواهند توانست دستهای خونآلود رژیم تبهکار را پاک کرده از سقوط آن به دست مردم ایران جلوگیری کنند. روزگار اسلامگرایان در ایران به سر آمده، و دیر یا زود سقوط خواهند کرد. این بیانیهنویسان اگر فقط کمی در اندیشه منافع ملی ایران ، آزادی ایرانیان باشند ، سرنوشت محتوم خود را به سرنوشت یک رژیم در حال سقوط گره نخواهند زد.