یادداشتی از پیرایه پیرامون این قرارداد ننگین
در کلیه ۲۲ مورد شکوفا سازی ایران توسط چین که به جز ویرانگری نهایی و تفاله سازی از ایران چیزی بیش ندارد، هیچ موردی در زمینه ایجاد دموکراسی و آزادی نیست زیرا این مقولات در دستور کار و اهداف هیچ یک از دو کشور نیست. چین و ایران هر دو در زمینه حقوق بشر کارنامه بسیار ننگینی دارند.
ایرانیانی که به کشورهای نسبتا آزاد می روند نشان دادهاند که بسیار مستعد در هر گونه پیشرفت علمی و غیره هستند و تنها اگر در ایران آزادی و دموکراسی مهیا می شد ایرانیان به تنهایی و بدون دخالت آخوند و چین ایران خوار و جهان خوار می توانستند به شکوفا ترین اقتصاد دنیا مبدل شوند. با این قرارداد منحوس به ما این پیام را می دهند که ما به عنوان یک ملت ناتوانیم و «کافی» نیستیم که مملکت خود را بسازیم. متاسفانه این بی کفایتی و عدم توانایی آخوندی در اداره کشور به ملت ایران فرافکنی می شود. و ما نباید با این فرافکنی همسان پنداری کنیم و بپذیریم. ما بیش از آن که فکرش را بکنید توانمند هستیم تنها یک معضل بزرگ در میان است که نمی گذارد تصویر حقیقی خود را در آینه وجود یکدیگر و در آینه وجود کشور عزیزمان ایران و در آینه جهان بینیم و آن وجود حایل گروهی است به نام اخوند که از درون خالی است خودشیفته و نارسیست است. این گروه یا به روان درمانی دراز مدت نیاز دارد که بعید است به دنبالش بروند یا باید با مشت آهنین مردم روبرو شوند. با اختلال شخصیتی نارسیسیت که خود را حق به جانب می داند و نسبت به درد دیگران بی تفاوت، تنها این دو روش رویارویی کارساز است.
پیرایه