سطح زندگی خانواده مائده متوسط است و پدرش حسابدار و مادرش خانه دار می باشد. خواهر مائده نیز پیشتر به آمریکا مهاجرت کرده است و به عنوان پژوهشگر در یک شرکت داروسازی مشغول به کار می باشد.
بسیاری از خانوادههای متمول ایرانی درسال 1979 پس از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران، از این کشور مهاجرت کردند، مانند بسیاری از خانواده های افغانی که پس از تخلیه نیروهای آمریکایی از افغانستان، برای بدست آوردن آزادی در زندگی این مسیر سخت را طی نموده اند. این دو رژیم زندگی برای مردم خود را بویژه برای زنان بسیار سخت کرده اند. فرهنگ مردم ایران و افغانستان و زبان آنها بسیار بهم نزدیک است. ایرانیان به زبان فارسی و افغانی ها زبان فارسی دری صحبت می کنند.
مائده چندسالی است که به عنوان کنشگر اجتماعی برای کمک به کودکان کار درایران، داوطلب شده بود. او پس از قتل مهسا امینی هر روز در تجمعات شرکت میکرد.
والدین مائده از حضور او در این تجمعات آگاه بودند. مائده در این خصوص می گوید: « وقتی من در تجمعات اعتراضی در ایران شرکت می کردم، پدر و مادرم با وجود اینکه من را تشویق می کردند، نگرانم نیز بودند، البته آنها نگران من و بقیه جوانانی بودند که در این تجمعات شرکت می کردند، در واقع در ایران، همه کسانی که در این تجمعات شرکت می کنند، نگران یکدیگرند.»
مائده بلافاصله پس از ورود به نیویورک، به همراه دوستانش به تظاهرکنندگان خارج از کشور نیز پیوست و شروع به انتشار پست هایی در اینستاگرام با شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و نمایش پرچم ایران بدون آرم جمهوری اسلامی شد.
شاید درک این موضوع برای بسیاری از مردم آمریکا سخت باشد که تظاهرکنندگان ایرانی ممکن است با خود اسلام، مشکلی نداشته باشند. مادر مائده خود حجاب دارد، ولی از خیزش جدید و بیداری نسل آینده حمایت می کند. پدر مائده نیز که خود فرزند شهید است و پدرش را در جنگ ایران و عراق از دست داده است، فرزندانش را تشویق می کند تا برای آزادی ایران بجنگند.
مائده می گوید که زندگی در ایالات متحده در مقایسه با ایران بسیار آرام است. او دلش برای خانوادهاش تنگ شده است، اما در حال حاضر بدون ترس از بازداشت و زندانی شدن در سلول انفرادی و حتی کشته شدن در ایران، میتواند در آمریکا درس بخواند و در تجمعات اعتراضی علیه رژیم جمهوری اسلامی شرکت نماید.
ترجمه خبرگزاری ایرانشهر