پس از انقلاب 1357، این پروژه مانند بسیاری از طرحهای عمرانی دوران پهلوی متوقف شد. در سال 1359، حکومت جمهوری اسلامی تصمیم گرفت بخشی از آن را اجرا کند و در نهایت، نسخهای کوچکشده از آن با نام «بندر رجایی» در سال 1362 اجرا شد. اگرچه این بندر به یکی از گلوگاههای واردات و صادرات کشور تبدیل شد، اما با نسخه اولیه فاصله زیادی داشت و بسیاری از اهداف کلان توسعهای آن تحقق نیافت.
با گذشت زمان، بندر رجایی بهدلیل موقعیت جغرافیایی ممتاز، نقش محوری در تجارت دریایی ایران پیدا کرد. امروزه بیش از نیمی از تخلیه و بارگیری کالاهای کشور در این بندر انجام میشود و در حوزه کانتینری، سهم آن بیش از ۸۰ درصد است. اما تمرکز بیش از اندازه بر این بندر و غفلت از توسعه سایر بنادر، ساختار لجستیکی کشور را آسیبپذیر و وابسته کرده است.
در6 اردیبهشت 1404، وقوع انفجاری گسترده در بندر رجایی که به کشته و زخمی شدن صدها نفر انجامید، بحرانهای امنیتی و مدیریتی این بندر را برجسته کرد. دلیل حادثه به نگهداری نادرست محمولههای خطرناک نسبت داده شد، اما گزارشهایی از احتمال استفاده نظامی از مواد منفجره نیز منتشر شد که ابعاد فاجعه را فراتر از یک حادثه صنعتی برد.
شهبندر میتوانست الگویی از توسعه پایدار، اشتغالزایی و ارتباط منطقهای برای ایران باشد، اما در سایه تحولات سیاسی، ناکارآمدی اجرایی و بیثباتی مدیریتی، به نمادی از فرصتسوزی و بحران تبدیل شد. اکنون این بندر، بهجای آنکه دروازه رشد اقتصادی باشد، با تهدیدهای امنیتی و زیرساختی دستوپنجه نرم میکند.