مافیای آب؛ واقعیتی فراتر از یک استعاره
اصطلاح «مافیای آب» سالهاست در فضای رسانهای و دانشگاهی ایران رواج یافته و به شبکهای پنهان از مقامات دولتی، فرماندهان سپاه، پیمانکاران بزرگ، و نهادهای وابسته به شورای عالی آب اشاره دارد که با اجرای پروژههای عظیم عمرانی، انتقال آب و سدسازی بدون ارزیابیهای زیستمحیطی، بر منابع طبیعی کشور مسلط شدهاند.
در مقاله منتشرشده در Middle East Forum Online به تاریخ 2 ژوئن 2025، تأکید شده که این شبکه، به جای مدیریت پایدار منابع، بر مبنای سودجویی، فساد ساختاری و قدرت سیاسی عمل میکند و خروجی عملکرد آن، خشکی تالابها، نابودی دشتها، و فروپاشی اکولوژیک کشور است.
تخریب ساختاری؛ از سدسازی تا فرونشست زمین
طبق دادههای رسمی وزارت نیرو، از میان 609 دشت ایران، بیش از 500 دشت در معرض بحران شدید آب زیرزمینی و فرونشست زمین قرار دارند. در برخی مناطق اطراف تهران، این فرونشست به سالانه 31 سانتیمتر رسیده است؛ رقمی که خطر فروپاشی زیرساختهای شهری و روستایی را بهشدت افزایش داده است.
نویسندگان این مقاله، شرکت دولتی «آبنیرو» (توسعه منابع آب و نیروی ایران) را بهعنوان یکی از کانونهای اصلی این بحران معرفی میکنند که طی دهههای اخیر، با اجرای پروژههای فاقد توجیه فنی و محیطزیستی، نقشی کلیدی در این فروپاشی داشته است.
اصفهان؛ قربانی برجسته مافیای آب
در بخش دیگری از گزارش آمده است که زایندهرود، شریان حیاتی اصفهان، تنها در زمانهای خاص یا با باز کردن موقتی دریچه سدها جریان مییابد. آب این رودخانه حیاتی، به جای تأمین نیازهای مردم، به صنایع فولادی و امنیتی در استانهای دیگر از جمله یزد اختصاص یافته است. در نتیجه، کشاورزی سنتی در شرق و مرکز ایران رو به زوال رفته و فرونشست زمین در منطقه به حد بحرانی رسیده است.
آب، اعتراض، سرکوب
در استانهایی مانند خوزستان، چهارمحال و بختیاری، انتقالهای بینحوضهای و کمآبی گسترده، بستر اعتراضهای مردمی را فراهم کرده است. مقاله تأکید میکند که به جای پاسخگویی و اصلاح، حاکمیت با امنیتیسازی فضا، بازداشت فعالان و سانسور رسانهای، صورتمسأله را پاک کرده است. این رویکرد نهتنها بحران را حل نکرده، بلکه آن را به یک تهدید اجتماعی و امنیتی بدل کرده است.
نویسندگان چه راهکاری دارند؟
علیرضا نادر و نیک کوثر، نویسندگان گزارش، به دولت آمریکا پیشنهاد میکنند بهجای صرفاً بیان انتقاد، دست به اقدام عملی بزند. از جمله پیشنهادهای اصلی آنها:
• تحریم هدفمند مقامها، پیمانکاران و مدیران کلیدیِ وابسته به سپاه پاسداران که در پروژههای مخرب زیستمحیطی نقش داشتهاند؛
• افشای شبکههای فساد زیستمحیطی در سطح جهانی و مسدودسازی داراییهای آنان در خارج کشور؛
• ارائه ابزارهای فناورانه نظارتی از جمله تصاویر ماهوارهای و سامانههای دادهمحور برای کمک به مهندسان، کارشناسان و کشاورزان ایرانی جهت بازیابی منابع؛
• حمایت از جامعه مدنی ایران در حوزه محیطزیست، نه با کمک مالی صرف، بلکه از طریق دسترسی به دانش، داده و فناوری.
آیندهای که فرو میریزد
بحران آب ایران، تنها یک معضل زیستمحیطی نیست؛ بلکه همانطور که گزارش میگوید، یک خطر تمدنی، اقتصادی و مهاجرتی است. در صورت ادامه این روند، مهاجرتهای گسترده، بحرانهای اجتماعی، و بیثباتی منطقهای دور از انتظار نخواهد بود. اکنون که ترامپ «مافیای آب» را رسماً به رسمیت شناخته، زمان آن رسیده که با اقداماتی ملموس، از مردم ایران در برابر فساد ساختاری دفاع کند.
✍ نویسندگان: علیرضا نادر، تحلیلگر ارشد مسائل ایران و خاورمیانه، و نیک کوثر، کارشناس محیطزیست و روزنامهنگار تحقیقی
🗓 تاریخ انتشار: 6 جون 2025