چکیده کتاب / در باره نویسنده : بعد از آغاز جنبش سبز مردم ایران در سال هشتاد و هشت، دیگر شکی باقی نمانده که این رژیم در بستر مرگ است و فقط با تزریق مرفین فروش نفت و پرداخت جیره به مزدوران داخلی و خارجی سالهای آخر حیات خود را میگذراند. از حالا مردم ایران باید خود را آماده تغییر حکومت بکنند تا آنکه ریاکاران سالوس دوباره انقلاب ملت ایران را به سرقت نبرند. ما میدانیم که این رژیم ولایت فقیهی را نمیخواهیم. ما میدانیم که این قانون اساسی که یک کتاب شرعیات است را نمیخواهیم. ولـی آن قانون اساسی را که میخواهیم ننوشتهایم، تا رژیم ایدهآل آینده مملکت خودمان را تعریف کرده باشیم. بعد از انتشار کتاب "قانون اساسی راه نجات ایران در روشنائی تاریخ"، این کتاب نوشته شده تا نشان دهد بزرگان ادب ایران از هزار سال گذشته، با ما در این قرن بیست و یکم همدرد بوده و در تمام آثارشان همان شعارهای اعتراضی ما را در سالهای اخیر، یا در ایهام و یا بیپرده برایمان نوشته و به ارث گذاشتهاند. اعتراض اول کاوه آهنگر به ضحاک مثل اعتراض "رای من کو" فقط با تقاضای آزادی فرزندش از زندان شروع شد. ولی وقتی مردم به دنبال کاوه به راه افتادند، سرنگونی ضحاک را خواستار شدند. در این جنبش مردم درفش کاویان را برافراشتند. سپاه فریدون به سپهسالاری کاوه آهنگر، در زیر درفش کاویان از اروندرود گذشت و حکومت ضحاک را سرنگون کردند. ندائی از سروش خجسته آمد که ضحاک را مکش! به فرمان سروش خجسته او را در درهای تنگ در دماوند آویختند. فریدون تختگاه ضحاک را از بُن ویران نکرد. ولی دستور داد تا آن را به شیوهای شایسته دور از پلیدیها آراستند. بعد از مبارزات بدون خشونت و پیروزی جنبش، نباید سران این رژیم اعدام بشوند. بلکه آنان را باید مجبور کرد که خاطرات جنایات خود را بنویسند. تمام آثار تبلیغاتی و مقبرهها باید حفظ شده و بعداً تبدیل به موزه برای نشان دادن جنایات علیه بشریت و مردم ایران بشوند. در این کتاب در یک دنیای افسانهای که آنرا بهشت نامیدهایم، بزرگان تاریخ ایران با هم گفتگـوئــی دارند و آثار یکدیگر را بررسی کرده و در پایان به ما نصیحتی میکنند
برای خرید کتاب اینجا کلیک کنید.